بی هویتی شغلی چیست؟

بی هویتی شغلی در ایران یکی از معضلات اجتماعی کشور شده است. این موضوع بسیار در رشد اقتصادی زندگی افراد تاثیر گذاشته است. به گونه ای که افراد جامعه به طور مرتب شغل خود را از دست می دهند. این تغییر شغل در سنین 20 سالگی تا حدی قابل قبول است. اما در سنین میانسالی پذیرفتنی نیست. بنابراین باید همگی به این موضوع توجه ویژه داشت. چرا که اقتصاد کشور وابسته به دستخوش تغییر و تحولات شغلی آن است.

بی هویتی شغلی چگونه پدید می آید؟

به نقل از اقتصاد نیوز یکی از دلایل تغییر شغل، احساس عدم رضایت مندی فرد از زندگی است. اینکه شخص علاقه ای به شغلش ندارد. و بر اساس کسب ثروت و به سفارش اطرافیان مبادرت به تحصیل و انتخاب شغل کرده است.

این عدم علاقه به انتخاب شغل که از سوی جامعه انجام می شود. در کنار آن انتخاب همسر که بیشتر به جهت سفارش اطرافیان صورت گرفته است. دو پدیده ی تغییر شرایط برای رضایتمندی زندگی در افراد جامعه شده است.

پیامدهای بی هویتی شغلی چیست؟

نیازمندی جامعه و ارتقای اقتصادی برخی مشاغل معیار انتخاب شغل شده است. تا افراد جامعه تحصیل و انتخاب شغل خارج از علاقه و استعدادخویش را انتخاب کنند.

عدم علاقه به شغل و همسر، سطح نارضایتی زندگی را بالا می برد. بنابراین افراد جامعه تصمیم به تغییر شغل می گیرند.

افراد جامعه در میانسالی به باور این که مگر چقدر زندگی خواهیم کرد، می رسند. و در نتیجه به سمت تغییرات شغل و همسر خود در سنین بالا دست می زنند. این پدیده صرفا بخاطر ایجاد افزایش رضایتمندی از زندگی رخ می دهد.

اما این پدیده در حالیست که، فرد تحصیل و مهارت جوانی خود را در راه دیگری گذرانده است. اکنون در هنگامه ثمردهی سرمایه های جوانی خود را به یکباره از دست می دهد. با ناکارآمدی بالاتری در اجتماع حضور می یابند. به طور کلی به یکباره در میانسالی با پدیده از دست دادن شغل و مشکل اقتصادی رو به رو می شوند.

این سرخوردگی می تواند نیروی انسانی اجتماعی را به طور چشمگیری از بین ببرد. کاهش نیروی کارآمد برای کارفرمایان هزینه ی بالایی را در بردارد.

چگونه از بی هویتی شغلی پرهیز کرد؟

برای جلوگیری از بی هویتی شغلی باید آگاهی و علاقه در راستای هم باشند. آموزش و پرورش فقط در جهت علوم خاصی فعالیت نکند. افزایش بهره وری نیروی انسانی و سطح رضایتمندی را شاهد خواهیم بود.

این جمله که “اکنون درس بخوان، و در کنار آن به هنر بپرداز” تفکر قابل قبولی نیست. هنر به طور کلی جزئی از مشاغل در ایران محسوب نمی شود. این درد اجتماعی باعث شده است، تا تمامی حرفه های اجتماعی با بی هنری و عدم علاقه افراد به شغل خود وجود داشته باشد.

افراد جامعه با عدم شناخت استعداد همراه با بی علاقگی درس می خوانند. سپس مطابق سلیقه اجتماعی صاحب حرفه ای شده و ازدواج می کنند. سطح رضایتمندی پایین و بی هویتی شغلی در میانسالی وجود دارد. این مطلب منجر به پدیداری روح افسرده اجتماعی، افت کیفیت شغلی و اقتصادی فرد و جامعه می شود.